نرمهای رفتاری و تولید علم در جامعه علمی ایران
نرمهای
رفتاری و تولید علم در جامعه علمی ایران
دکتر مهدی کیامهر/ پژوهشکده سیاستگذاری علم، فناوری و صنعت دانشگاه صنعتی شریف
انگیزه نوشتن این مطلب یک تجربه فردی است که شاید برای برخی دیگر از خوانندگان هم رخ داده باشد. بر حسب اتفاق کتابی را روی میز یک سازمان دیدم. متوجه شدم که بخش عمده (شاید حداقل نصف) آن پیاده شده از کارگاههایی است که من و یکی از همکاران چند سال پیش برگزار کرده بودیم. نویسندگان کتاب زحمت کشیده و صدای کارگاه را ضبط، پیادهسازی و پس از ویرایش ادبی در کتاب گنجانده بودند. البته در انتهای کتاب در لیست مراجع آن دو ارائه را آورده بودند ولی اسامی اشتباه بود. اگر چه این اتفاق نتایج بسیار مثبتی برای من در پی داشت از جمله اینکه همت بیشتری برای نشر کارهایم به خرج دهم، در عین حال برای چند روزانگیزهام افت کرد. برایم این سوال جدی مطرح شد که با وجود این رفتارها و عدم رعایت حقوق پایه ، تکلیف تولید دانش در کشور چه میشود؟ تکلیف رسیدن به الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت چه میشود؟
در این نوشته سعی میکنم موضوع را واکاوی کنم. تحلیل من نشان میدهد که رفتارهای این چنینی احتمال خیلی زیاد از عجله و رفتارسودجویانه نویسندگان نشات گرفته و مکانیسمهای کنترلی در سایر سطوح سیستم جلوی آن را نمی گیرند. نگاه عمیقتر نشان میدهد که در پس ظهور این اعمال، فقدان یکسری نرمهای رفتاری نهفته است. فقدان این نرمها مانع جدی تولید علم در جامعه علمی ایران است و ایجاد آن را باید از سیستمهای رسمی آموزش کشور شروع کرد.
از سطح نویسنده شروع میکنم. چرا نویسندگان مذکور دست به این کار زدند؟ اینکه هدف این افراد چه بوده (کسب مال، انتشار علم در جامعه و …) را به کناری میگذارم چون نمی خواهیم در مورد انگیزه این افراد داوری کنیم. صرفنظر از هدف، دو حالت کلی میتوان متصور شد. یا نویسندگان آگاهی نداشتهاند که این کار نادرست است و لذا از روی جهل مرتکب این عمل شدهاند. اگر اینگونه باشد جای تاسف است چون در جامعه ما جاهلین اندیشههای خود را منتشر میکنند. یا اینکه می دانستهاند. اگر میدانستهاند پس احتمال خیلی زیاد دست به رفتاری سودجویانه و غیراخلاقی زدهاند تا به هدف برسند. اینجا این سوال پیش میآید که چرا جلوی این رفتار سودجویانه نویسنده گرفته نشده است؟
حال از سطح نویسنده به سطح ناشر و موسسه انتشاراتی عبور میکنیم. ناشر میتوانست با عدم انتشار این کتاب و یا رعایت حداقلی از استانداردهای نگارش علمی رفتار نویسنده را کنترل کند. مثال خیلی ساده این است که اگر نویسندگان از مطلبی استفاده میکنند ملزم باشند در محل استفاده آن در متن منبع را ذکر کنند و اگر عینا از جملهای استفاده میکنند آنرا داخل گیومه یا هر فرم دیگری قرار دهند. همینطور ناشرین چنانچه بخش عمدهای از یک نوشته کپی کار دیگران و یا مبتنی بر تعداد بسیار کمی منبع است از انتشار آن به عنوان یک کار تازه خودداری کنند. این کار به نوعی احترام به خوانندگان است تا مطمئن شوند مطالب تازه و با کیفیت به آنها داده میشود و هم کمک میکند تا متون جذاب در زمینه مورد نظر را پیگیری کنند. البته ممکن است گفته شود برخی انتشارات صاحب این استانداردها هستند برخی نیستند. به نظرم میآید همه ناشرین باید این استانداردها را داشته باشند در غیر اینصورت فرایند تولید و نشر علم دچار مشکل میشود. شاید گفته شود شرایط اقتصادی ناشران را مجبور کرده از استانداردهای خود دست بردارند. اما من همچنان معتقدم که حداقل استانداردها باید در همه شرایط رعایت شود.
اگر بخواهیم در سطح قوانین به موضوع نگاه کنیم، قاعدتا قوانین به منظور بازدارندگی تدوین میشوند و در صورت ارتکاب خاطی را تنبیه میکنند. حتی اگر قوانین مناسبی هم وجود داشته باشد، پیشبرد دعاوی برای تنبیه خاطیان، کار وقتگیر و هزینهبری است که حداقل افرادی مثل من انگیزه و منابع مورد نیاز برای آن را در اختیار ندارند. اما نرمها و قوانین اجتماعی در جامعه نویسندگان، جامعه ناشران و جامعه مخاطبان مکانیسمهای کمهزینهتر و موثرتری هستند. مثالی از آن را قبلا در مورد نرمهای نوشتن و یا نرمهای انتخاب نوشتهها برای چاپ توسط ناشران ذکر کردم. بدنام کردن خاطیان توسط سایر اعضای جامعه مورد نظر یک نرم رفتاری دیگر است. اما شاید از همه مهمتر اینکه نویسندگان به این باور و درک رسیده باشند که باید حقوق دیگران (سایر نویسندگان و مخاطبان) را رعایت کرده، منش عالمانه داشته و دین خود به جامعه علمی را با کار صادقانه ادا کنند.
من هر چقدر طی چند روز گذشته تحلیل میکنم و اطلاعات جمعآوری میکنم شواهد بیشتری بدست میآورم که جامعه علمی در ایران هنوز نرمهای موثر برای پیشرفت علم را در خود توسعه نداده است. تعمق روی تحلیل بالا نشان میدهد که همه طرفهای درگیر در این مساله (نویسنده، ناشر و مخاطب) جزو قشر تحصیلکرده و در این مورد خاص دانشگاه رفته کشور هستند. ریشههای مشکل را باید در سیستم آموزشی و پژوهشی کشور جستجو کرد. تمرکز بر کمیت، معیارهای تک بعدی و کوتاهنگر در ارزیابی عملکرد، و عدم توجه به پرورش اعضای جامعه علمی از جمله علل فقدان این نرمهاست. تا چه میزان در محیطهای آموزشی ما نسبت به این نرمها و انتقال آنها به دانش پژوهان توجه می شود؟ آیا رعایت این نرمها در ارزیابیها مورد توجه قرار میگیرد؟ بگذریم از اینکه در برخی موارد اساتید خود این نرمها را رعایت نمیکنند و الگوی رفتاری نامناسبی بوجود میآورند.
علل مختلفی می تواند در بروز این رفتار نقش بازی کند که تحلیل آنها فراتر از نوشته حاضر و نیازمند تحقیق و بررسی عمیق و مبتنی بر شواهد متقن و اطلاعات تجربی از سیستم علمی کشور در سطوح مختلف نظیر فرد، نظامهای اداری و آئین نامه ها و قوانین مرتبط با دانشگاهها، نظام آموزشی پیش از دانشگاه، و غیره است.
به نظر میآید تا زمانی که این باورها و رفتارهای پایهای اصلاح نشده و نرمهای مناسب پیشرفت توسعه داده نشود، تولید علم و دانش در جامعه علمی کشور نمیتواند کیفیت بالایی پیدا کند.
http://nabat.ristip.com/?p=253
این وبلاگ جهت آماده سازی هر چه بهتر برای ورود به دنیای تجارت الکترونیک راه اندازی شده است.